عکسهای ماه سیزدهم
سلام.دو هفته پیش مامانی باباجون و من رفتیم یه جای بزرگ و همه آدما خودشونو لنگ من کردن و هی تو پام کفشای رنگووارنگ میکردن.اخرشم من از این کفش خوشم اومد و اینو برام خریدن.این اولین کفشیه که باهاش تو خیابون راه رفتم .البته روزای اولش وقتی راه می رفتم از ذوق کفشم فقط پاهامو نگاه می کردم.تاره خیلی هم دوسش دارم و دائم تو خونه باهاش بازی میکنم. اینم اولین کتابیه که مامانی برام خریده ، منم خیلی مواظبشم و برای مامانی جای سواله که چطور کتابای مامانی رو پاره می کنم ولی اینقدر مواظب کتابای خودم هستم. تازه یکی از دوستای بابام برام قدقد خریده و منم کلی اونو می دواونم. &n...